بسمالله الرحمن الرحیم
متن درس فقه عبادات (ستر وساتر) استـاد شوپایی جویباری زیدعزه
اعوذبالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین
[روایت بشیر نبال]
برای وجوب ستر ما بین سره و رکبه علاوه بر موثقه حسین بن علوان و حدیث اربعمأه به روایت بشیر نبال استدلال شده است که مرحوم صاحب وسائل روایت را در ابواب آداب الحمام آورده است :
مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ یَسَارٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عَفَّانَ السَّدُوسِيِّ عَنْ بَشِيرٍ النَّبَّالِ فِی حَدِيثٍ: أَنَّ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ دَخَلَ اَلْحَمَّامَ فَاتَّزَرَ بِإِزَارٍ وَ غَطّی رُکْبَتَيْهِ وَ سُرَّتَهُ ثُمَّ أَمَرَ صَاحِبَ الْحَمَّامِ فَطَلی مَا کَانَ خَارِجاً مِنَ الْإِزَارِ ثُمَّ قَالَ اخْرُجْ عَنِّي ثُمَّ طَلی هُوَ مَا تَحْتَهُ بِیَدِهِ ثُمَّ قَالَ هَکَذَا فَافْعَلْ.
که یعنی نسبت به موضع الازار کسی نگاه نکند و این قسمت مستور بماند و از جهت اینکه امر شده است به اینکه «هکذا فافعل» امر وارد شده است و امر ظاهر در وجوب است يعنی در مقابل مرد، مرد هم باید ما بین سره و رکبه را بپوشاند.
[اشکال سندی]
در سند این روایت افراد زیادی توثیقی ندارند و روايت ضعیف السند است افرادی مثل "سهل بن زیاد"، "إِسْمَاعِيلَ بْنِ یَسَار"ٍ عُثْمَانَ بْنِ عَفَّانَ السَّدُوسِيِّ" و حتی خود "بَشِيرٍ النَّبَّال" دارای توثیق نیستند لذا روایت قابل استناد نیست.
[اشکال دلالی]
1. اشکال اول:
اشکال شده است که این روایت نهایتاً نقل فعل امام است و دلالت بر لزوم ندارد و پاسخ داده میشود که روایت مجرد نقل فعل نیست و کار امام به ضمیمه قول امام را نقل کرده است وهکذا فافعل از باب دلالت قول است نه از باب دلالت فعل
2. اشکال دوم:
ولو دلالت این روایت تمام باشد لکن از این ظهور باید رفع ید شود به سیره قطعیه بین مومنین که تحفظ در ما بین سره و رکبه وجود ندارد و در حمامات و در جاهای دیگر مثل کشاورزی و ... اینطور نیست که تحفط بر ما بین سره و رکبه داشته باشند در حالیکه در همهٔ این حالات تحفظ و مراقبت بر ستر عورتین دارند لذا با توجه به اینکه این سیره قطعیه در بین مومنین است، این سیره کاشف از این است که رعایت ما بین سره و رکبه وجوب ندارد هر چند ممکن است امر حسنی باشد
3. اشکال سوم:
علاوه بر اینکه روایات متعددی در احکام خلوه ذکر شده است که عورتین همان قبل و دبر است که روایات متعددی است ولو تک تک روایات فی حد نفسه از جهت سندی تمام نباشد ولی روایات متعددی است که نزدیک به تواتر است که مقدار لازم الستر در عورت همان قبل و دبر است و این مساله از مسلمات است.
لذا این روایت بشیر نبال نیز دلیلیت در مساله ندارد و به صورت کلی عورت در رجال بعضهم نسبت به بعض و در نساء بعضی نسبت به بعض، عورت همان خصوص قبل و دبر است و ما بین السره و رکبه نیست و تنها در جایی که منظور الیه زن باشد و ناظر محرم او باشد در انجا در روايت حسين بن علوان به ما بین السره و رکبه تحدید شده است و با قطع نظر از قاعده لو کان لبان تنها در همین مورد لازم الرعایه است نه در سایر موارد.
[مطلب چهارم]
در حکم ستر وجه و کفین بر زن و نگاه کردن مرد اجنبی به وجه و کفین زن است در فرضی که التذاذ در کار نباشد اگر نگاه التذاذی در کار نباشد آيا ستر المرأه وجه و کفین خودش را از رجال لازم است یا خیر؟
[اقوال]
سه قول در مساله وجود دارد:
[قول اول: حرمت نظر رجل به وجه و کفین زن نامحرم مطلقاً]
بدن مره به تمام اجزائش باید پوشیده شود حتی وجه و کفین و حرمت نظر مطلقاً (بدون تفصیل بین نظره اولی و نظره های بعدی) ؛ این قول مختار شیخ طوسی در کتاب نهایه است و ابوالصلاح حلبی در کافی و ابن براج در مهذب و علامه در تذکره و ارشاد و فخر المحققین در ایضاح قائل به قول اول هستند و همین طور از عدهای دیگر از فقها مثل ابن زهره در غنیه یا ابن حمزه در وسیله نیز این قول نقل شده است.
به تعبیر اقای خویی صاحب جواهر نیز مصر به این نظر است و مرحوم اقای حکیم و اقای خویی نیز به احتیاط واجب به قول اول متمایل هستند ولی مرحوم سید قائل به احتیاط استحبابی هستند ولو اینکه به نظر اقای خویی سید قائل به احتیاط واجب هستند لذا اقای خویی به این قسمت از عبارت سید حاشیه نزدهاند وبه خلاف عدهای که در این قسمت حاشیه به «لایترک» زدهاند که یعنی از عبارت سید احتیاط استحبابی فهمیدهاند در حالیکه اقای خویی مرحوم سید را قائل به احتیاط وجوبی یافتهاند و به سبب اعتقاد بر همراهی سید با خود تعلیقه نزدهاند.
مرحوم سید در عروه فرموده است «و یجب ستر المرأة تمام بدنها عمّن عدا الزوج و المحارم، إلاّ الوجه و الکفّین مع عدم التلذّذ و الریبة، و أمّا معهما فیجب الستر» و در اخر عبارت فرمودهاند «کما أنّ الأحوط ستر الوجه و الکفّین عن غیر المحارم مطلقاً.» لذا احتیاط مذکور در ذيل چون مسبوق به بیان نظر سید در قبل است ، احتیاط استحبابی است.
این قول در کلام اقای خویی و اقای حکیم، قول مشهور قلمداد شده است.
[قول دوم: جواز نظر و عدم وجوب ستر مطلقاً]
که مطلقاً به معنای بدون تفصیل بین نظره اولی و نظره های بعدی است؛ عدهای از فقهاء و محدثین قائل به این قول هستند که مرحوم کلینی در کافی از جمله بابی را با عنوان «بَابُ مَا یَحِلُّ النَّظَرُ إِلَيْهِ مِنَ الْمَرْأَةِ» ذکر کردهاند و روایاتی که در ذیل این باب آورده شده است همین روایات استثناء وجه و کفین را در این باب آورده است که که معلوم میشود که قول مختار مرحوم کلینی نیز همین است. مرحوم صاحب وسائل نیز عنوان باب را اینگونه قرار داد که از ان استثناء وجه و کفین برداشت میشود که این نظر از کلمات این مولفین استفاده میشود.
برخی از فقهاء تصریح به این نظر دارند مثل شیخ طوسی در تهذیب، استبصار و مبسوط این قول را اختیار کرده است و مرحوم شهید ثانی در مسالک و در ریاض نیز آمده جماعتی از متاخری المتاخرین نیز این قول جواز را قائلند و از فقهای متاخر در مقابل صاحب جواهر، شیخ انصاری است.
[قول سوم: تفصیل بین نظره اولی و سایر نگاهها]
تفصیل بین نظره اولی و نگاههای بعدی که نگاه اول در وجه و کفین مشکلی ندارد و نگاههای بعدی مشکل دارد
این قول، قول مرحوم محقق حلی است که نسبت به ستر متعرض نشده اند و تنها تفصیل را در قسمت نظر ایراد کردهاند که در شرایع اینگونه آمده است:
«و لا ینظر الرجل إلی الأجنبیة أصلا إلا لضرورة و یجوز أن ینظر إلی وجههاها و کفیها علی کراهیة فیه مرة و لا یجوز معاودة النظر و کذا الحکم فی المرأة.»
قائلین دیگر این قول، مرحوم علامه در قواعد و تحریر و به نقل اقای حکیم در اکثر کتبشان، مرحوم شهید اول در لمعه تفصیل را پذیرفتهاند.
به حسب آنچه میان محشین عروه و معلقین و نظر سید، خود مرحوم سید به احتیاط استحبابی گفتهاند نگاه نشود ولی کثیری از محشین عروه احتياط وجوبی کرده اند فتوای به حرمت نظر در میان محشین عروه نیست و انهایی که حاشیه نزدهاند یعنی جواز هست ولو احتیاط استحبابی باشد لذا مرحوم امام یا کاشف الغطا یا سایرین از محشین که حاشيه ندارند یعنی نظر سید را پذیرفتهاند .
برای هر یک از این اقوال به وجوهی استدلال شده است
[وجوه و ادله قول اول]
برای این قول به وجوه متعددی استدلال شده است که اقای خویی و اقای حکیم همه وجوه را ذکر کردهاند و به همه این ها اشکال کردهاند.
1. دلیل اول: ایه شریفه قل للمومنین یغضوا ابصارهم
در این ایه شریفه مومنین امر شده اند به غص بصر ، امر شده است که مومنین نگاه نکنند و نگفته است که چه چیزی را نگاه نکنند به قسمت خاصی از بدن زن تقیید نشده است لذا چون وجوب الغض مطلق است پس ایه دلالت میکند بر عدم جواز نظر در وجه و کفین در زن و در قسمت نگاه کردن زنها به مردها در ایه 31 نیز دلالت دارد که حکم انها استفاده میشود
ایا این ایه دلیل بر حرمت نظر به بدن زن حتی در وجه و کفین است یا خیر؟
اشکال اقای حکیم:
در ایه امر به چشم پوشی شده است ولی اینکه از چه چیزی باید چشم پوشی شود بیان نشده است و متعلق بیان نشده است لذا نمیشود گفت که مقصود از اینجا تمام بدن است و حذف متعلق دراین موقع دلالت بر عموم نمیکند ولو فی حد نفسه حذف متعلق این اقتضاء را دارد ولی در ما نحن فیه دلالت بر عموم قابل التزام نیست اينکه ملتزم شویم مردان مومن باید چشمانشان را از هر چیزی ببندند چنین تکلیفی برای مومنین ثابت نیست مورد از موارد امتناع عموم است.
علاوه بر اينکه لزوم غض بصر با من تبعیضیه بیان شده است که یعنی باید نسبت به بعض از اشیاء نگاه نکنند و خصوصیت من تبعيضیه دراینجا به لحاظ متعلق است یعنی از برخی از اشیاء نگاه بسته شود و ترک نگاه کند که ممکن است مقصود این باشد که به بدن زن نگاه نشود الا وجه و کفین لذا چون در ایه متعلق غض بصر ذکر نشده است مفید عموم نیست بلکه مناسبت با مورد اقتضاء دارد که مراد از اینجا از انچه باید غص بصر شود خصوص فروج است مخصوصاً اینکه در قسمت بعدی حفظ فرج بیان شده است لذا به مناسبت با عبار ت بعدی مراد در ایه این است که شخص مومن نباید به فرج دیگری نگاه کند و هم فرج خودش را حفظ کند و این فروج اگر مقصود زنا باشد که یعنی نگاه نکند تا به زنا نیفتد.
پاسخ از اشکال اقای حکیم:
بلی ایه شریفه نگفته است به چه چیزی نگاه نکنید ولی به قرینه مقابله با ایه بعدی که به مومنات خطاب شده است و امر شدهاند به غص بصر، در این غص بصر مومنین، مد نظر زنها هستند ولو عنوان خاصی برای متعلق ذکر نشده است ولی جمع بین دو ایه قرینه میشود که منظور از متعلق چشم پوشی بدن زن است و بدن زن نیز قید خاصی ندارد و این دلیل نمیشود که ایه از این جهت اجمال داشته باشد باتوجه به این مقابله متعلق معلوم می شود و من تبعیضیه هم اشکال ايجاد نمی کند چون معنای تبعیض به اين نحو حفظ می شود که بگوييم ایه فرموده است نگاهتان را از زنها بپوشانید و تبعیضی که در اینجا به کار رفته است نسبت به برخی از زنها است يعنی این تبعیض ناظر به اقسام خود زنها میشود (از جهت محرم و نا محرم بودن به قرينه آيه بعدی ) علاوه بر اينکه اصلاً معلوم نیست که من به معنای تبعیض باشد بلکه ممکن است من زائده باشد.