بسمالله الرحمن الرحیم
متن درس فقه عبادات (ستر و ساتر) استـاد شوپایی جویباری زیدعزه
اعوذبالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و لعنت الله علی اعدائهم اجمعین
در مطالب پنج گانه ستر العورتین 4 مطلب تمام شد و به مطلب پنجم رسیدیم.
[تکمله مطلب اول و سوم]
دراثبات وجوب ستر العورتین فی حد نفسه از مرحوم آقای خویی استدلالی به آیه شریفه ذکر شده بود لکن نسبت به این استدلال اقای خویی مناقشهای وجود دارد که اول بنابر رد شدن از این اشکال بود ولی توضیحی که در این مناقشه داده میشود بعضی از مطالب مربوط به ابواب دیگر نیز معلوم میشود لذا اول این مناقشه را ذکر میکنیم و بعد به سراغ مطلب پنجم خواهیم رفت.
[بیان استدلال اقای خویی از آیه شریفه]
از خود آیه شریفه و یحفظوا فروجهم و ایات متحد المضمون با این آیه، لزوم ستر العورتین استفاده میشود زیرا که در آیه شریفه امر شده است به حفظ فرج و اطلاق وجوب حفظ فرج اقتضا میکند که بر مکلف لازم باشد که فرجش را حفظ کند از کل ما یترقب منه من الاستلذاذات و یکی از مصادیق آن نظر بالعورة است يعنی نظر دیگران به عورت از مصادیق استلذاذات است با توجه به اين نکته وجوب ستر عورت از خود آیه شریفه که دلالت بر لزوم حفظ عورت از جمیع استلذاذات دلالت دارد استفاده میشود و برای تکمیل استدلال نیاز به استدلال به مرسله صدوق نیست که امر به حفظ فرج در بقیه ایات ناظر به زنا است و در این آیه خصوصاً بر وجوب ستر از نظر است و دیگر نیاز به ضمیمه این روایت نیست.
[تامل در دلالت آیه شریفه بر مدعای مرحوم اقای خویی]
در این آیه هرچند مطلقاً امر به حفظ فرج شده است و قید برای لزوم حفظ فرج بیان نشده است که فرج از چه چیزی حفظ بشود ولی متفاهم عرفی از این آیه شریفه این است که صاحب الفرج، فرج خودش را حفظ کند و فقط در به کارگیری نسبت به ازواج او ما ملکت ایمانهم مجاز است و در غیر این دو مورد از فرج استفاده نکند؛ به عبارت دیگر باید دید در آیه شریفه که امر به حفظ فرج شده است انچه فرج در آن خصوصیت دارد چه چیزی است؟
[مقتضی دلالت آیه در خصوص مرد]
آیه دلالت دارد که فرج را که قابل به کارگیری در موارد مختلف است باید این فرج را حفظ کنید مگر در قسمت مربوط به زوجه و ملک یمین باشد و آنچه فرج در مورد مرد نسبت آن خصوصیت دارد سه مورد زیر است:
1. بوسیله فرج نزدیکی با زن غیر زوجه نزدیکی و وطی نشود
2. با این فرج، مرد آخر وطی نشود
3. و دیگری از اموری که یتوقع من الفرج اخراج المنی از این فرج بشود که اخراج المنی اوج شهوت است اینهم چیزی است که فرج خصوصیت دارد.
لذا این آیه شریفه که در مورد مردان وارد شده است از آیه استفاده میشود حرمت زنا، لواط و استمناء-از حیث اخراج المنی- است ولی از آیه شریفه وجوب ستر استفاده نمیشود زیرا که نظر به فرج خصوصیت مختص به فرج نيست که فرج در آن موضوعيت داشته باشد لذا آیه شریفه ابر حرمت استمناء آیه شریفه دلالت دارد لکن بر لزوم ستر العوره دلالتی ندارد.
[مقتضی دلالت آیه در خصوص زن]
در مورد زن هم ما یترقب من الفرج بخصوصه در مقابل سایر اعضا این است که مورد وطی قرار بگیرد و آیه فرموده است که زنان مومن باید فرجشان را حفظ کنند زن مگر در جایی که شارع مجاز قرار داده است که آن هم زوج است لذا الزام زن به حفظ فرجش دارای سه جهت و خصوصیت میباشد:
1. یکی حفظ فرج از مورد وطی واقع شدن که در همین قسمت فرج مربوط به زن اینکه مورد وطی قرار بگیرد به وسیله غیر زوج.
2. و درجهت دیگر حفظ فرج از ارضاء شهوت بوسیله شی خارجی که به غیر زوج به لذت برسد و ارضاء شود که باز از آیه شریفه حرمت آن استفاده میشود در این قسمت روایات معتبره نیز هست که در آن روایت آمده است که مردی با زنش میخواهد نزدیکی کند و برای اینکه زن را به اوج شهوت برساند میتواند از ادخال شی غیر آلت کمک بگیرد؟ امام فرموده است که اگر به بعض جسدش باشد اشکال ندارد لذا شی خارجی نباید داخل فرج شود.
3. جهت دیگر مترقب از فرج زن این است منبت ولد است و زن مومنه باید فرجش را حفظ کند الا از منی زوج و منبت ولد بودن زن فقط برای زوج است و منبت ولد بودن در زن مومنه مختص به زوج است و در غیر موردی که شارع اجازه داده است جایز نیست فرج خود را منبت ولدغیر قرار دهد؛ بر این اساس از این آیه لزوم حفظ فرج بر زن مومن از جهت اینکه منبت ولد زوج باشد؛ از همین جهت حرمت تلقیح اسپرم مرد دیگر در رحم زن استفاده میشود و اثبات حرمت افراغ نطفه غیرزوج در رحم زن نیز متوقف بر استدلال به روایت نیست؛ هرچند که افراغ نطفه در فرج زن نا محرم از امور عظیمه شمرده شده است لکن نیاز به آن روایت نیست و از خود آیه شریفه استفاده میشود .
لذا فرج در زن و مرد مومن باید حفظ بشود از ما یترقب منه بخصوصه نه اینکه هر استفادهای از آن محذور داشته باشد لذا نگاه شخص اخر به عورت دیگری نظر التذاذی است ولی نظر التذاذی اختصاص به فرج ندارد و سایر اعضا مخصوصاً در زن میتواند مورد نظر التذاذی قرار بگیرد و نظر التذاذی ازخصوصیات فرج به حساب نمیآید که درآیه شریفه به حفظ آن دستور داده باشد.
البته اگر ایه شریفه بر وجوب ستر عورت از نظر دیگران دلالت نداشته باشد باز بر مساله اشکالی وارد نیست زیرا که ادله دیگر در میان است لذا در محل کلام اثبات مدعا منوط به آیه شریفه نیست و دلیل دیگری بر حرمت نظر و وجوب ستر العورتین بود هرچند آیه دال بر مدعا نباشد.
[مطلب پنجم]
مرحوم سید در بحث ستر و ساتر نظر به عورت طفل مراهق را حرام دانسته است و نسبت به نظر به عورت طفل ممیز احتیاط کرده است:
«کما أنّه یحرم النظر إلی عورة المراهق، بل الأحوط ترک النظر إلی عورة الممیّز.»
لکن ایشان در کتاب الطهاره در مساله اول فی احکام التخلی بین مراهق و غیر مراهق تفصیل ندادهاند و در طفل مميز مطلقاً حکم به حرمت کردهاند:
«(مسألة 1): یجب فی حال التخلّی بل فی سائر الأحوال ستر العورة عن الناظر المحترم، سواء کان من المحارم أم لا، رجلا کان أو امرأة، حتی عن المجنون و الطفل الممیّز»
[دلیل برحرمت نظر برعورت غیر بالغ]
در کلمات اقای خویی و اقای حکیم امده است که اثبات این حکم بواسطه اطلاق ادلهٔ دال بر حرمت نظر است و از ادلهای که برای حرمت نظر الی عوره الغیر استدلال شده بود میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
صحیحه حریز
اخیه المسلم
موثقه حنان بن سدیر
عورة المومن علی مومن حرام
این عناونین در مورد صبی غیر بالغ مراهق -یعنی دمادم بلوغ است- صادق است بلااشکال و نگاه به عورت مراهق جایز نیست ولی نسبت به صبی غیر مراهق که حسن و قبیح را فی الجمله تشخیص میدهد ولی مراهق نیست ولو برخیها اشکال کردهاند و از تعبیر احتیاطی سید معلوم میکند که تفاوتی وجود دارد برای مراهق عنوان اخیه المسلم او مومن صادق است ولی نسبت به صبی ممیز ممکن است در صدق این عناوین بر صبی ممیز غیر مراهق تاملی وجود دارد .
نسبت به صحیحه حریز که عنوان "اخیه المسلم" در آن آمده است اگر انصراف از صبی مميز غير مراهق را قبول کنيم ولی در صدق عنوان مومن نمیشود اشکال کرد چون صبی مميز هرچند اسلام او ايمان صلی ندارد ولی اسلام و ایمان تبعی که دارد حسب آنچه در کتاب الطهاره امده است که اسلام شخص اسلام برای ولدش نیز هست بلکه عنوان مومن شامل صبی غیر ممیز تبعاً میشود لذا در باب قتل مومن و قصاص عقوبت بر قتل صبی گفته شده است که عنوان مومن صبی و حتی جنینی که روح در ان دمیده شده است را نیز در بر میگرد و در جایی که شخص ایمان و اسلام تبعی داشته باشد همه احکام پیاده میشود در روایت حنان بن سدیر این عنوان کلی نقل شده است که عورت مومن بر مومن حرام است و این عنوان شامل صبی غیر ممیز هم میشود _چه شیرخوار چه غیر شيرخوار - اينکه نگاه کردن به عورت صبی غير مميز اشکال ندارد به خاطر سیره قطعیه است و الا اگر دایر مدار صدق عناوین مذکور در ادله بودیم مقتضی اطلاق روایات این است که نگاه به عورت اينها حرام است لذا به حسب صناعت آنچه را دراحکام تخلی فرمودهاند صحیح است نه آنچه در اینجا در ستر بیان کردهاند.
مورد دوم از موارد وجوب ستر فی حد نفسه:
در قسم اول که ستر واجب فی حد نفسه باشد در مقابل ستر واجب در نماز سید دو مورد فرمودند:
1. ستر العورتین اعم از زن و مرد
2. بر زن واجب است که تمام بدنش را باید بپوشاند از مردها
[مطالب پنجگانه سترالمراه]
در این مورد دوم نیز مرحوم سید 5 مطلب را بیان کردهاند
مطلب اول:
بر زن واجب است تمام بدنش را از مردها بپوشاند.
مطلب دوم:
در این وجوب الستر عن الرجال محارم و زوج استثناء است .
مطلب سوم:
مربوط به استثناءاست ولی در اخر عبارات عروه ذکر شده است که ان عورتی که از محارم استثناء شده است خصوص عورتین نیست بلکه مابین سره و رکبه است که باید این حد را از محارم بپوشاند که مقداری که برای محارم ستر لازم نیست و محارم میتوانند نظر کنند به بدن زن همین حد است.
مطلب چهارم:
استثناء وجه و کفین؛ یعنی صرف نگاه کردن به وجه و کفین زن لزوم ستر اینها را ندارد.
مطلب پنجم
در مورد محارم که گفته شده است که لازم نیست از آنها بپوشاند یا در وجه و کفین که وجوب الستر استثناء شده است مختص به جایی است که نظر التذاذی نباشد و الا واجب است زن ستر کند و طرف مقابل -ای الناظر- جواز نظر ندارد ولو به وجه و کفین لذا این مختص به جایی است که نظر التذاذی نباشد.
عبارت مرحوم سید این است که:
«و یجب ستر المرأة تمام بدنها عمّن عدا الزوج و المحارم ، إلاّ الوجه و الکفّین مع عدم التلذّذ و الریبة ، و أمّا معهما فیجب الستر ، و یحرم النظر حتی بالنسبة إلی المحارم، و بالنسبة إلی الوجه و الکفّین ، و الأحوط سترها عن المحارم من السرّة إ الی رکبة مطلقاً، کما أنّ الأحوط ستر الوجه و الکفّین عن غیر المحارم مطلقاً.»
[مطلب اول: وجوب ستر تمام بدن از رجال]
دلیل بر این مطلب علاوه بر اجماع در کلمات اقای حکیم و اقای خویی آمده که از ضروریات دین است که بر مرأة حجاب لازم است، از ایات کتاب مجید و همینطور از روایات متعدد و متفرق در ابواب این حکم استفاده میشود که ستر بر زن لازم است.
[ادله]
آیه اول:
آیه 31 سوره نور که فرموده است « وَ قُل لِّلمُؤمِنَٰتِ يَغضُضنَ مِی أَبصَٰرِهِنَّ وَیحفَظنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لَا يُبدِينَ زِينَتَهُنَّ الَّا مَا ظَهَرَ مِنهَا ۖ وَ ليَضرِبنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَیٰ جُيُوبِهِنَّ»
به آیه شریفه به دو فقره آن استدلال شده است:
1. وَ لَا يُبدِينَ زِينَتَهُنَّ الَّا مَا ظَهَرَ مِنهَا با توجه به روایاتی در ذیل آیه شریفه، زینت را تفسیر به موضع زینت کردهاند بر زن مومن لازم است که مواضع زینتش را بپوشاند و از این فقط وجه و کفین استثناء شده است .
2. ليَضرِبنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَیٰ جُيُوبِهِنَّ: زنهای مومن باید خمر -روسری و مقنعه- که باید اینها را بر جیب خودشان قرار بدهند در تفسیر مجمع بیان آمده است که رسم زنان در جاهلیت این بوده است که خمر را به پشت سر میانداخته اند و در نتیجه گردن و سینه و گوشها و گوشواره ها پیدا میمانده است اينکه خمر را بر جيبشان قرار بدهند به اين معنا است که این ها و منحور را بپوشانند ، از آیه استفاده میشود باید قسمت جلوی بدن پوشیده شود.
آیه دوم :
آیه دوم که در مورد قواعد من النساء است که دیگر نیاز نیست ثیاب داشته باشند و میتوانند ثیاب را وضع کنند که معلوم میشود درغیر قواعد اینطور نیست